۱۳۹۰ آذر ۲۹, سه‌شنبه

دادخواهی رضا پهلوی و سکوت بلندگوهای سوپر سبز



شش روز از دادخواهی رضا پهلوی علیه خامنه‌ای گذشت و ما هنوز منتظریم صدایی از صدایی از «کلکه» و «جرس» و «رسا» و «روزآنلاین» و... بقیه مدعیان سوپرسبز جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران بشنویم. چه سکوت مرگ‌باری!!! یعنی اهمیت این دادخواهی علیه خامنه‌ای از اهمیت نامه‌های نوری‌زاد به خامنه‌ای کمتر است که شما چنین سرسختانه از بارتاب آن شانه خالی می‌کنید؟ البته از خوبی‌های جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران یکی هم اینکه آهسته پیش می‌رود و همین آهستگی دارد دست دروغگویان و ریاکاران را یکی‌یکی رو می‌کند.
وبلاگ ذره‌بین قشنگ نوشت: «اگر آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات این است رسانه‌های سبز مانند کلمه و رسا و جرس می‌گویند که هر چه به مصالح ما است منتشر شود و هر آنچه به صلاح نیست نشود که دیگر باید این آزادی بیان را در کوزه  گذاشت و آبش را خورد. یعنی خبر اعلام شکایت رضا پهلوی که حتی بی‌بی‌سی، رادیو فردا و صدای آمریکا هم که محتاط هستند منتشر شد، ارزش دو خط خبر را نداشت؟ چطور است که تا یک اصلاح‌طلب خودی عطسه می‌کند خبرش با بوق و کرنا و آب و تاب فراوان منتشر می‌شود ولی چون رضا پهلوی خودی نیست باید سانسورش کرد؟ ترسیدید به آرمان‌های امام راحل اهانت شود یا اجرای بدون تنازل قانون اساسی به خطر بیفتد؟ رک و پوست کنده بگویید ما تا آخر عمر نوکر جمهوری اسلامی و ولی فقیه هستیم و خودتان را راحت کنید. اصلاح‌طلبان با این تفکر گزینشی و خودی و غیرخودی کردن قضایا فقط و فقط موجبات عدم اعتماد مردم و از دست دادن اندک طرفدارنشان را فراهم می‌کنند.»
من گمان می‌کنم یکی از علل سکوت این بلندگوهای سوپرسبر این باشد که می‌دانند رضا پهلوی قلب درصد بالایی از جوانان ترقی‌خواه ایران را تسخیر کرده؛ نه به این خاطر که او شاهزاده است و تازه به دوران رسیده نیست و با پوشش و گویش و روش خود در مجامع جهانی برای ایران آبرو می‌خرد، بلکه به این دلیل که او ایران و مردمش را بیش از اسلام دوست دارد و آرمان‌ها و راه‌کارهای او تنها راه نجات ایران است.  




۱۳۹۰ آذر ۲۷, یکشنبه

نامه سرگشاده به «کلمه» در بارۀ سیاست کامنت‌گذاری در این سایت



نامه را به این دلیل در «بالاترین» منتشر می‌کنم که مطمئنم سردبیران «کلمه» از مرور لینک‌های روزانه در «بالاترین» غافل نمی‌شوند. با یک پرسش رو به کاربران عادی «بالاترین» (عادی به معنای رها از هر گونه بست و پیوند حرفه‌ای با «کلمه») شروع می‌کنم: آیا واقعاً کسی میان شما کاربران عادی «بالاترین» هست که کوشیده باشد پای یکی از مطالب منتشره در «کلمه» کامنتی بگذارد و موفق شده باشد؟ یعنی کامنت خود را پایین مطلبی دیده باشد؟ خود من بارها کامنت نوشته‌ام و متأسفانه هرگز موفق نشده‌ام کامنت خود را پای مطلبی ببینم. کامنت‌ها را در نهایت ادب و احترام می‌نویسم، اما گویا «کلمه» کامنت‌های مرا نمی‌پسندد. آیا عیب از کامنت‌های من است، یا از «کلمه» که به نظر می‌رسد فقط به کامنت‌های «موافق» علاقه دارد. می‌گویید نه؟ لطفاً همین حالا به «کلمه» رجوع کنید و نظری بیاندازید به کامنت‌های منتشره در این سایت. آیا کامنتی پیدا می‌کنید که اندکی غیرمداحانه باشد؟ حقیقت این است که کامنت‌های منتشره در «کلمه» به طرز ترسناکی یک‌دست و دست‌چین شده به نظر می‌رسند. با مشاهدۀ این وضعیت آیا می‌توان به نتیجه‌ای غیر از این رسید که «کلمه» در ارتباط با انتشار کامنت‌ها تابع سرسخت یک خط قرمز آشکار و برجسته به نام «یا مداحی، یا هیچ» است؟ و آیا چنین سایتی با چنین سیاستی (سیاست گریز از نظرات غیرمداحانه) واقعاً می‌تواند معرف خوبی برای یک حرکت همه‌گیر و دمکراتیک به نام "جنبش سبز" باشد؟ شاید سردبیران «کلمه» بگویند این سانسور شدید کامنت‌ها تنها راه مبارزه با "ساندیس‌خورها"ست. در این صورت، پیشنهاد من این است که سیستم کامنت‌گذاری فعلاً به‌کل تعطیل شود. رفیقانه عرض کنم: وضعیت کامنت‌های «کلمه» در حال حاضر فوق‌العاده مضحک به نظر می‌رسد. آخر مگر می‌شود سایتی در قد و قامت «کلمه» حتی یک کامنت‌گذار غیرمداح نداشته باشد؟