شش روز از دادخواهی رضا پهلوی علیه خامنهای
گذشت و ما هنوز منتظریم صدایی از صدایی از «کلکه» و «جرس» و «رسا» و «روزآنلاین»
و... بقیه مدعیان سوپرسبز جنبش آزادیخواهی مردم ایران بشنویم. چه سکوت مرگباری!!!
یعنی اهمیت این دادخواهی علیه خامنهای از اهمیت نامههای نوریزاد به خامنهای
کمتر است که شما چنین سرسختانه از بارتاب آن شانه خالی میکنید؟ البته از خوبیهای
جنبش آزادیخواهی مردم ایران یکی هم اینکه آهسته پیش میرود و همین آهستگی دارد
دست دروغگویان و ریاکاران را یکییکی رو میکند.
وبلاگ ذرهبین قشنگ نوشت: «اگر آزادی بیان و
گردش آزاد اطلاعات این است رسانههای سبز مانند کلمه و رسا و جرس میگویند که هر
چه به مصالح ما است منتشر شود و هر آنچه به صلاح نیست نشود که دیگر باید این آزادی
بیان را در کوزه گذاشت و آبش را خورد.
یعنی خبر اعلام شکایت رضا پهلوی که حتی بیبیسی، رادیو فردا و صدای آمریکا هم که
محتاط هستند منتشر شد، ارزش دو خط خبر را نداشت؟ چطور است که تا یک اصلاحطلب خودی
عطسه میکند خبرش با بوق و کرنا و آب و تاب فراوان منتشر میشود ولی چون رضا پهلوی
خودی نیست باید سانسورش کرد؟ ترسیدید به آرمانهای امام راحل اهانت شود یا اجرای
بدون تنازل قانون اساسی به خطر بیفتد؟ رک و پوست کنده بگویید ما تا آخر عمر نوکر
جمهوری اسلامی و ولی فقیه هستیم و خودتان را راحت کنید. اصلاحطلبان با این تفکر
گزینشی و خودی و غیرخودی کردن قضایا فقط و فقط موجبات عدم اعتماد مردم و از دست
دادن اندک طرفدارنشان را فراهم میکنند.»
من گمان
میکنم یکی از علل سکوت این بلندگوهای سوپرسبر این باشد که میدانند رضا پهلوی قلب
درصد بالایی از جوانان ترقیخواه ایران را تسخیر کرده؛ نه به این خاطر که او
شاهزاده است و تازه به دوران رسیده نیست و با پوشش و گویش و روش خود در مجامع
جهانی برای ایران آبرو میخرد، بلکه به این دلیل که او ایران و مردمش را بیش از
اسلام دوست دارد و آرمانها و راهکارهای او تنها راه نجات ایران است.