در جریان مسابقات فوتبال جام
جهانی ٢٠١٠ و نیز رقابتهای جام ملتهای اروپا در سال ٢٠١٢
اگر برخی به شوخی کوشیدند با توسل به هشتپا یا گاو نتایج
بازیها را حدس بزنند، پیشبینی جدول رنکینگ مدالهای المپیک لندن اما این بار
توسط مدلهای ریاضی (معادلات اکونومتریک یا اقتصادسنجی) امکانپذیر شد.
هر معادلۀ اکونومتریک در
سادهترین نوع خود یک معادلۀ ریاضی، مرکب از یک تابع و تعدادی متغیر است. از میان
تمام مدلهایی که پیش از شروع بازیهای المپیک لندن جهت پیشبینی جدول رنکینگ مدالها
ارائه گردید، چهار مدل بیش از بقیه به واقعیت پهلو ساییدند. این چهار مدل عمدتاً بر
پنج متغیر «درآمد سرانه»، «جمعیت»، «آب و هوا»، «تعداد مدالها در المپیک گذشته» و
«همجواری با یک کشور کمونیستی» بنا شده بودند. بهطور خلاصه چنین انتظار میرفت
که کشورهای ثروتمند و پُرجمعیت و برخوردار از آب و هوای مساعد، مدالهای بیشتری
کسب کنند. میزان موفقیت در المپیک پکن (٢٠٠٨) و قرار داشتن در همسایگی
یک کشور کمونیستی نیز جزء عوامل مثبت برای کسب مدال به حساب میآمدند.
قبل از شروع بازیهای المپیک لندن، دکتر میشل نیلور استاد دانشگاه اقتصاد و بودجه در نیوزلند، با ترکیب و تنظیم چهار مدل یادشده به یک جدول «انتظاری» رنکینگ مدالها رسیده بود. مقایسۀ این جدول «انتظاری» با جدول نهایی نشان داد که ایران با ١٢ مدال و کسب جایگاه هفدهم در جدول رنکینگ، حدود ٣٠٠ درصد فراتر از حد انتظار ظاهر شده است. به عبارت دیگر، ایران با توجه به ظرفیتهای اقتصادی و جمعیتی خود (که از نظر جمعیت در ردیف پانزدهم، و از نظر درآمد سرانه در ردیف صدم جهان قرار دارد) میبایست جایی در ردۀ پنجاهم جدول رنکینگ مدالهای المپیک لندن میایستاد.
موضوع این مقاله تحلیل اکونومتریک مدلهای فوق نیست اما باید یادآور شد که «درآمد سرانه» در اقتصادهای صنعتی و تولیدمحور (نه اقتصادهای صرفاً میتنی بر فروش مواد اولیه از قبیل نفت و گاز) خود آینۀ تمامنمای یک رشته عوامل کمّی و کیفی است که اهم آنها عبارتند از: اشتغال، تورم، آموزش و بهداشت، توازن میان بخش خصوصی و بخش دولتی، امنیت قضایی، ثبات سیاسی، اعتبار بینالمللی، توزیع ثروت، و آزادیهای فردی و اجتماعی.
آمریکا با کسب ١٠٤ مدال در صدر جدول رنکینگ مدالهای المپیک لندن ایستاد. نکتۀ قابل توجه در این خصوص نقش مکمل زنان آمریکایی در مدالآوری بود. زنان آمریکایی با کسب 58 مدال (56 درصد مجموع مدالها) برای نخستین بار گوی رقابت را از مردان آمریکایی ربودند. زنان چینی و انگلیسی و روسی و سایر کشورها نیز کم و بیش نیمی از مدالها را صاحب شدند.
نیمی از افراد کرۀ زمین طبیعتاً زن هستند. در کشورهایی که حقوق اولیۀ زنان نادیده انگاشته شود، مقامات و مسئولان چنین کشوری بهناچار باید المپیکهای مردانه و زنانه آرزو کنند.
پس از درخشش تاریخی فرنگیکاران کشتی ایران در پانزدهمین روز از بازیهای المپیک لندن، در حالی که کاروان ایران با 8 مدال رنگارنگ موقتاً تیم چهاردهم رقابتها بود، علیآبادی، رئیس کمیتۀ المپیک جمهوری اسلامی به حقیقتی بس تلخ اعتراف کرد: «اگر قرار باشد برای ردهبندی در جدول مدالها فقط مدال مردان ملاک باشد، ایران حالا تیم هفتم المپیک است.»
تیم کشتی روسیه و کرۀ جنوبی تنها به مدد زنان مدالآور خود توانستند به مقام قهرمانی و نایبقهرمانی المپیک دست یابند. تیم کشتی سراسر مردانۀ ایران در مقام سوم جای گرفت.
المپیک لندن هم گذشت و رفت اما فراموش نکنیم که نحوۀ پوشش بازیهای این المپیک توسط سیمای جمهوری اسلامی گاه از خود بازیها تماشاییتر به نظر رسید.
سیمای جمهوری اسلامی علاوه بر حذف تقریباً تمامی رشتههای زنانه و پخش توأم با تأخیر تنها برخی از مسابقات مردانه توانست به کمک سرودهای مذهبی و فتوشاپهای ماهرانه بخش اعظم المپیک لندن را از دیدرس ایرانیان داخل کشور دور نگاه دارد. هنجرهها و چهرههای مملو از فریاد و شادی ایرانیان حاضر در سالن کشتی اکسل نیز حتیالامکان دستکاری شدند مبادا که صدا و تصویر زنان بیحجاب گوش و چشم ایرانیان داخل کشور را بیازارد.
پیشبرد همین نگرش تبعیضآمیز جنسیتی از سوی مقامات و مسئولان جمهوری اسلامی متأسفانه سالهاست که رشد ورزش ایران را با موانع جدی روبرو ساخته: نخبگان ورزش ایران در تلاش برای تصاحب صندلیهای مهم تصمیمگیری در فدراسیونهای جهانی ناکام میمانند؛ ورزشکاران بهنام جهان مایل نیستند به ایران سفر کنند؛ تیمهای ایرانی در اغلب رشتهها با بیمیلی تیمهای مطرح دنیا برای انجام دیدارهای تدارکاتی مواجهاند؛ و بارها شنیدهایم که تیم ملی فوتبال ایران برای برگزاری یک دیدار تدارکاتی با فلان تیم نهچندان مطرح آفریقایی یا آسیایی مبالغ بس هنگفت پرداخته است.
چهار سال دیگر در المپیک برزیل خواهیم دانست که آیا درخشش غرورآفرین کاروان ورزشی ایران در المپیک لندن سرآغاز یک جهش بنیادی در ساختارهای ورزشی کشور بوده یا یک شاهکار تکرارنشدنی و متکی بر انگیزههای فردی.
طی سالهای اخیر برخی فدراسیونهای جهانی با حجاب اسلامی کنار آمده و به زنان اجازه دادهاند با مانتو و مقنعه در رقابتها حضور یابند. و گیرم همین فردا فدراسیون جهانی شیرجه و شنا هم به حضور زنان محجبه در استخرها گردن نهاد. در این صورت مقامات و مسئولان جمهوری اسلامی چه خواهند کرد؟ آیا حاضر خواهند بود دستکم درب استادیومها را به روی زنان تماشاگر بگشایند؟
قبل از شروع بازیهای المپیک لندن، دکتر میشل نیلور استاد دانشگاه اقتصاد و بودجه در نیوزلند، با ترکیب و تنظیم چهار مدل یادشده به یک جدول «انتظاری» رنکینگ مدالها رسیده بود. مقایسۀ این جدول «انتظاری» با جدول نهایی نشان داد که ایران با ١٢ مدال و کسب جایگاه هفدهم در جدول رنکینگ، حدود ٣٠٠ درصد فراتر از حد انتظار ظاهر شده است. به عبارت دیگر، ایران با توجه به ظرفیتهای اقتصادی و جمعیتی خود (که از نظر جمعیت در ردیف پانزدهم، و از نظر درآمد سرانه در ردیف صدم جهان قرار دارد) میبایست جایی در ردۀ پنجاهم جدول رنکینگ مدالهای المپیک لندن میایستاد.
موضوع این مقاله تحلیل اکونومتریک مدلهای فوق نیست اما باید یادآور شد که «درآمد سرانه» در اقتصادهای صنعتی و تولیدمحور (نه اقتصادهای صرفاً میتنی بر فروش مواد اولیه از قبیل نفت و گاز) خود آینۀ تمامنمای یک رشته عوامل کمّی و کیفی است که اهم آنها عبارتند از: اشتغال، تورم، آموزش و بهداشت، توازن میان بخش خصوصی و بخش دولتی، امنیت قضایی، ثبات سیاسی، اعتبار بینالمللی، توزیع ثروت، و آزادیهای فردی و اجتماعی.
آمریکا با کسب ١٠٤ مدال در صدر جدول رنکینگ مدالهای المپیک لندن ایستاد. نکتۀ قابل توجه در این خصوص نقش مکمل زنان آمریکایی در مدالآوری بود. زنان آمریکایی با کسب 58 مدال (56 درصد مجموع مدالها) برای نخستین بار گوی رقابت را از مردان آمریکایی ربودند. زنان چینی و انگلیسی و روسی و سایر کشورها نیز کم و بیش نیمی از مدالها را صاحب شدند.
نیمی از افراد کرۀ زمین طبیعتاً زن هستند. در کشورهایی که حقوق اولیۀ زنان نادیده انگاشته شود، مقامات و مسئولان چنین کشوری بهناچار باید المپیکهای مردانه و زنانه آرزو کنند.
پس از درخشش تاریخی فرنگیکاران کشتی ایران در پانزدهمین روز از بازیهای المپیک لندن، در حالی که کاروان ایران با 8 مدال رنگارنگ موقتاً تیم چهاردهم رقابتها بود، علیآبادی، رئیس کمیتۀ المپیک جمهوری اسلامی به حقیقتی بس تلخ اعتراف کرد: «اگر قرار باشد برای ردهبندی در جدول مدالها فقط مدال مردان ملاک باشد، ایران حالا تیم هفتم المپیک است.»
تیم کشتی روسیه و کرۀ جنوبی تنها به مدد زنان مدالآور خود توانستند به مقام قهرمانی و نایبقهرمانی المپیک دست یابند. تیم کشتی سراسر مردانۀ ایران در مقام سوم جای گرفت.
المپیک لندن هم گذشت و رفت اما فراموش نکنیم که نحوۀ پوشش بازیهای این المپیک توسط سیمای جمهوری اسلامی گاه از خود بازیها تماشاییتر به نظر رسید.
سیمای جمهوری اسلامی علاوه بر حذف تقریباً تمامی رشتههای زنانه و پخش توأم با تأخیر تنها برخی از مسابقات مردانه توانست به کمک سرودهای مذهبی و فتوشاپهای ماهرانه بخش اعظم المپیک لندن را از دیدرس ایرانیان داخل کشور دور نگاه دارد. هنجرهها و چهرههای مملو از فریاد و شادی ایرانیان حاضر در سالن کشتی اکسل نیز حتیالامکان دستکاری شدند مبادا که صدا و تصویر زنان بیحجاب گوش و چشم ایرانیان داخل کشور را بیازارد.
پیشبرد همین نگرش تبعیضآمیز جنسیتی از سوی مقامات و مسئولان جمهوری اسلامی متأسفانه سالهاست که رشد ورزش ایران را با موانع جدی روبرو ساخته: نخبگان ورزش ایران در تلاش برای تصاحب صندلیهای مهم تصمیمگیری در فدراسیونهای جهانی ناکام میمانند؛ ورزشکاران بهنام جهان مایل نیستند به ایران سفر کنند؛ تیمهای ایرانی در اغلب رشتهها با بیمیلی تیمهای مطرح دنیا برای انجام دیدارهای تدارکاتی مواجهاند؛ و بارها شنیدهایم که تیم ملی فوتبال ایران برای برگزاری یک دیدار تدارکاتی با فلان تیم نهچندان مطرح آفریقایی یا آسیایی مبالغ بس هنگفت پرداخته است.
چهار سال دیگر در المپیک برزیل خواهیم دانست که آیا درخشش غرورآفرین کاروان ورزشی ایران در المپیک لندن سرآغاز یک جهش بنیادی در ساختارهای ورزشی کشور بوده یا یک شاهکار تکرارنشدنی و متکی بر انگیزههای فردی.
طی سالهای اخیر برخی فدراسیونهای جهانی با حجاب اسلامی کنار آمده و به زنان اجازه دادهاند با مانتو و مقنعه در رقابتها حضور یابند. و گیرم همین فردا فدراسیون جهانی شیرجه و شنا هم به حضور زنان محجبه در استخرها گردن نهاد. در این صورت مقامات و مسئولان جمهوری اسلامی چه خواهند کرد؟ آیا حاضر خواهند بود دستکم درب استادیومها را به روی زنان تماشاگر بگشایند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر