شما یک روز بروید پای منبر فلان واعظ در مجلس ترحیم، در مسجد، در امامزاده، در
هر بیغوله که این آتش به جان گرفتهها آتشافروزی میکنند و به مهملات آنها گوش
دهید و ببینید در هیچ جهنمدرۀ دنیا، در هیچ دارالمجانین، این مهملات ممکن است از
دهان مصروعین خارج شود؟ فلان شیح کثیف با یک تن شپش که در ریش دارد، عبای مضحک خود
را یک شاخ انداخته، دهان منحوس خود را سهچارک باز نموده با کمال وقاحت میگوید
خدا، دنیا، بهشت و جهنم، زمین و آسمان را فقط و فقط به عشق یک جفت سبیل مردانۀ
فلان شیخ ابوالپشم خلق فرموده و هر فلان فلان شده که خلاف آن فکر کند قتلش واجب
است!...
اگر ممکن باشد به این نکبتالعلماء حالی کنی که آقای بحرالعلوم! اگر این
آخوندبازی، این خرافات، این نوحهخوانی، این سینهزنی، این چادر چاقچور و این
تسبیح ریا و چماق تکفیر شش ماه، فقط شش ماه، در نیویورک، آبادترین شهر دنیا، عرض
اندام نموده و قبول آن اجباری شود، بعد از شش ماه، نه تنها نیویورک، بلکه تمام
آمریکای شمالی مخروبه شده و ماتمکدۀ دنیا خواهد گشت...
محمد مسعود
روزنامۀ «مرد امروز»، شماره ٤١
٣٠ تیر ١٣٢٤
منبع: قتل کسروی؛ ناصر پاکدامن